میگویند کسی که به تقدیر اعتقاد دارد پرواز کردن بلد نیست بلکه میخواهد پرتاب شود توسط کسی . این جمله و شیوه نگرش به آن را یکی از دوستانم دیشب طی یک جمله فورواردی در تلگرام برایم ارسال نمود. به نظرم همه ما وقتی از جمله ای خوشمان بیاید و در درونمان به آن اعتقاد داشته باشیم سعی میکنیم دیگران را نیز به آن آگاه کنیم . پس نتیجه گرفتم که احتمالا" نظر شخصی دوست من همین موضوع است که ما حاکمان سرنوشت و تقدیرمان هستیم . به هر حال این موضوعی شد برای یادداشتی که در پی خواهد آمد .

راستش مدتهاست که نمیدانم دیگر چه چیزی درست است و چه چیزی غلط  . نه میتوانم رد کنم و نه تصدیق بلکه هم رد میکنم و هم قبول.اما در مورد  بحث سرنوشت و تقدیر به شخصه معتقدم موضوعی قابل تامل است . مشخص بودن سرنوشت یا تقدیر یعنی مشخص بودن آینده شخص قبل از وقوع آن و این برای بسیاری غیر قابل باور هست چرا که اراده فردی را مقدم بر هر چیزی تصور میکنند . پس سوال اینجاست اگر مساله مهمی مانند تقدیر از نظر برخی بی پایه و اساس تلقی میگردد پس پیشگویی های صحیحی که ( به اون قسمت اشتباهش به دلایلی فعلا" کار ندارم ) در طول تاریخ مانند پیشگویی هاتف معبد دلفی به کرزوس در جنگ با کوروش  و همچنین افرادی مانند نوستراداموس  و .....  انجام گرفته بیانگر چه موضوعی برای ماهستند ؟ آیا نه اینکه بخشی و فقط بخشی از اعمال ما بر اساس تقدیرات ، و به دلایلی، از قبل مشخص و معین هستند ؟ چرا که باید نظمی را در این جهان مقدر کنند ؟ این همان تقدیر قطعی است که برای همه ما در نظر گرفته شده . اما قسمتی دیگر نیز موجود است که تقدیر غیر قطعی نامیده میشود ولی با این نظر که باتلاش و اراده ما کاملا" قابل تغییر است نیز الزاما" موافق نیستم  . بلکه بر اساس انتخابهای ما دراین زندگی و در این جهان و همچنین در جهانهای موازی که کالبدهای دیگرمان در حال انجام وظایفشان هستند گره خورده . اینکه ما در سر هر دوراهی در مسیر تکاملی مان کدام راه را انتخاب میکنیم خود دارای پیشینه ای است .با توجه به اینکه ما هر کدوم به دلایلی در هر مشکلی عکس العملهای متفاوتی از خود بروز میدهیم میتواند نشان دهنده تفاوت در ماهیت ماموریت زندگیمان باشد اما این تفاوت به طرز عجیبی در همگونی و هم ارتعاش با اهداف تکاملی جهان هستی است .

در نتیجه سرنوشت همانی نیست که ما میخواهیم و برای خودمان در نظر میگیریم ما در این راه هم تنها هستیم هم نیستیم . این انتخابهای ما هستند که نتیجه و برآیند آنها را در زندگیمان میبینیم  و همین انتخابها چه به صورت ذهنی و چه فیزیکی هستند که میتوانند تقدیرات غیر قطعی را تغییر دهند همه ما یک تن واحد هستیم و برای  یک وجود کار میکنیم وجودی که یکه و تنهاست و در عین حال این صفت برایش معنایی ندارد . ما همانی هستیم که کل میخواهد باشیم برای اینکه به اهداف کل برسیم باید و باید از فردی نگری دور شویم . به منافع جمع فکر کنیم نه به منافع فردی خودمان . این است راه رشد برای همه ما .