عشق را بیمعرفت ' معنا مکن
زر نداری ' مشت خودرا وا مکن

گر نداری ' دانش ترکیب رنگ
بین گلها ' زشت یا زیبا مکن

خوب دیدن ' شرط انسان بودن است
عیب را در این وآن ' پیدا مکن

دل شود روشن ' زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای ' حاشا مکن

ای که از لرزیدن دل ' آگهی
هیچ کس را ' هیچ جا رسوا مکن

زر بدست طفل دادن ' ابلهیست
اشک را ' نذر غم دنیا مکن

پیرو خورشید ' یا آئینه باش
هرچه عریان دیده ای ' افشا مکن..