پرسش: من نزد آموزگاران مذهبی بسیاری بوده ام ، ولی حتی اندکی نیز تغییر نکرده ام، چرا ؟

پاسخ : احمقانه است ، اگر انتظار داشته باشی با بودن نزد آموزگاران مذهبی تغییر خواهی کرد . هیچ کس قادر نیست تو را تغییر بدهد ....
همین انتظار و همین عقیده که شخص دیگری می تواند تو را تغییر دهد ، تو را غیر هوشمند نگه می دارد . پس کی می خواهی برتر بودن وجود خودت را بیان کنی ؟ پس کی می خواهی عنان زندگیت را خودت در دست بگیری ؟ چه وقت می خواهی بگویی که من بر اساس خودم زندگی خواهم کرد. و آن آموزگاران مذهبی که تو نزدشان بودی ، تو را بیشتر و بیشتر میانحال و احمق نگه می دارند . آنان می خواهند که تو فرمانبر و مطیع باشی و تنها مردمان احمق هستند که فرمانبر هستند . این آموزگاران به هوشمندی تو هیچ کمکی ممی کنند. یافتن یک مرشد واقعی بسیار نادر است . از هر صد مرشد ، نود و نه نفرشان دروغین و قلابی هستند . و آن یکی که کاذب نیست از تو توقعات بسیار خواهد داشت .او ابتدا هشیاری تو را طلب می کند و تو جایگاه نخستین هشیاری خودت را پاک فراموش کرده ای . مرشد راستین از تو بیداری ، آگاهی و معرفت طلب می کند . ولی مرشدان ساختگی و مرشدان دروغین به تو قرص های خواب آور بهتری می دهند .آنان به تو خط مشی های روان شناسانه می دهند که به راحتی بخوابی . آنان برای تو لالایی های زیبا می خوانند و تو به این لالایی ها معتاد می شوی .روش های آنان چیزی نیست جز مسکن های روانی ، مسکن های غیر شیمیایی . پس برای چند روزی احساس خوبی خواهی داشت : ذکر خاصی را تکرار می کنی و حالت خوشی داری و سپس از آن ذکر سیر می شوی و در می یابی که این روش تو را جایی رهنمون نشده . پس آنگاه به سراغ آموزگار دیگری می روی . او روش های دیگری پیشنهاد می کند و باز هم برای مدتی همه چیز خوب است و شیرین! و سپس ناپدید می شود .ولی تو باید از یک چیز راضی و سپاسگذار باشی : تو به سبب وجود همان آموزگاران مذهبی بوده که اینک اینجا هستی . و اکنون دیگر نمی خوانی خطا کنی ، غیر ممکن است . من برای تو هیچ لالایی نمی خوانم ، در عوض به تو شوک برقی می دهم ، زیرا این تنها راهی است که تو بتوانی از این اعتیاد خودت بیرون بیایی .

اشو