مرشد چلویی

«مرشد چلویى»مرحوم «حاج میرزا احمد عابد نهاوندى» ــ معروف به «مرشدچلویى» ــ در ضلع شرقى مسجد جامع بازار تهران غذافروشى داشت.
روى تابلوى بالاى دَخل مغازه اش نوشته بود:


«نسیه و وجه دستى داده مىشود، حتى به جنابعالى به قدر قوّه.»


مرحوم مرشد به کارگران آشپزخانه مغازه اش گفته بود «کسانى را که مى خواهند غذا بیرون ببرند، هدایت کنید تا از نزد من بگذرند.»؛ چون بیشتر کسانى که غذا بیرون مى بردند، بچه ها و نوجوانانى بودند که براى صاحبان مغازه هاى بازار غذا مى گرفتند و خودشان از آن غذا محروم بودند؛ از این‌رو مرحوم مرشد، کودکى که با ظرف غذا در دست نزد او مى آمد، قدرى پلوى زعفرانى روى بادیه او مى ریخت و ظرف را کامل مى کرد و بعد تکه کباب یا لقمه گوشت و یا اگر تمام شده بود، ته دیگى زعفرانى داخل روغن مى کرد و در دهان آن پسربچه یا نوجوان مى گذاشت، سپس او را راهى مى کرد.و همین طور فقیران و مسکینان صفى داشتند که از داخل راهرو شروع مى شد و به اوّل سالن مغازه ختم مى گشت. افراد فقیرى که معمولاً عائله‌مند بودند و بعضى مورد شناسایى مرحوم مرشد قرار داشتند، هر روز مى آمدند و به نسبت تعداد عائله خود غذاى رایگان و خرجى یومیّه مى‌گرفتند.
این شعر از آن مرحوم بزرگوار است:


کو آن کسى که کار براى خدا کند؟ / به جاى بى وفایى مردم، وفا کند
هر چند خلق، سنگ ملامت بر او زنند / به جاى سنگ، نیمه شبها دعا کند

۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۵ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عام

یه شعر زیبای دیگه

چه برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم ،
نه تو آنی که برانی..
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم ،
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی...
کس به غیر از تو نخواهم ،
چه بخواهی چه نخواهی...
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی ...

۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۷ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عام

یک شعر زیبا

چون فرو آیی به وادی طلب

پیشت آید هر زمانی صد تعب

چون نماند هیچ معلومت به دست

دل بباید پاک کرد از هرچ هست

چون دل تو پاک گردد از صفات

تافتن گیرد ز حضرت نور ذات

چون شود آن نور بر دل آشکار

در دل تو یک طلب گردد هزار

۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۲۹ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عام

سیمون بولیوار

دیروز داشتم فیلم زندگی سیمون بولیوار رو میدیدم در زمانی که همسرش فوت کرده بود و دو سال تمام به عیاشی و خوش گذرونی براش سپری میشد در پاریس دوباره استادش رو میبینه که بهش جمله ای رو میگه و با همین جمله باعث میشه که این شخص ناگهان به خودش بیاد اون جمله این بود :

سیمون فکر نمیکردم اونقدر فقیر بشی که فقط برات پول باقی مونده باشه

۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۲۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عام

بزرگان

کنفوسیوس

کنفوسیوس میگوید : برخی اشخاص تمایل دارند فقط به مطالبی که در کتابها میخوانند اعتقاد پیدا کنند ، اما از آنچه در زندگی واقعی میبینند چشم پوشی میکنند . آنها می اندیشند مردان بزرگ فقط در گذشته زندگی میکردند و قبول ندارند در همین زمان نیز مردان بزرگی وجود دارند . بعضی ها شاید فکر کنند فقط کشورهای بیگانه هستند که مردان بزرگ دارند ، آنها مشتاق دیدار این  بزرگان هستند . اما آنها بزرگانی را که در میان دوستان و همکلاسی هایشان وجود دارند ، نمی بینند . حتی شاید آنان را مورد تمسخر قرار دهند . آنها چشم بصیرت ندارند . در صورتی که مجبور نیستند برای دیدن بزرگان به دوردستها یا ایام گذشته بنگرند . واقعیت اینجاست که هم اینک نیز افراد دانشمند و عالم وجود دارند .

۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۴۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عام

سال نو مبارک

به شخصه علاقه ای به این مدل مناسبات اجتماعی دروغین ( البته از نظر خودم  ) ندارم . کسی که سالی یه بار نمیبینیش چون ازش خوشت نمیاد رو باید به زور خونواده دید وتازه تحملش هم کرد . چه مزخرفاتی که توی این دید و بازدید های شب عید گفته نمیشه که تحملش برای آدم میتونه بسیار سخت باشه . ولی خب چه میشه کرد صرفا" تحمل به خاطر خونواده تنها کاریه که از دستم بر میاد . به هر حال کمی گذشت برای جمع به جایی برنمیخوره فقط امیدوارم زودتر تموم بشه .امیدوارم سال نو برای همه ما ، توام با رشد عقلی و آگاهی باشه والبته سلامتی که این روزها خیلی قیمتش  بالا رفته . در آخر سال نو مبارک !!!!

۲۸ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۲۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عام

نظریک دوست فیلسوف در مورد لذت و رنج

لذت به نظرم عکس رنج هست.. و یک پارادوکس که در مغز تصویری میشه ...القاعات این پارادوکس کشش ها انگیزه ها و امید ها و ترسها و اجتنابات است وکلا" دیزایر را تصویری میکنه اما کجا ؟؟!!! در مغز ..
حالا سئوال اینست که مغز کجاست !...زمان فقط اکنون است ..پس اکنون گذشته  یا  حافظه ....اکنون اکنون یا ادراک ....اکنون اینده یا انتظار....
پس مغز شکلی هوگرافیک از تنظیم خاطرات ما در آن واحد یعنی اکنون  است .. منتها با بازخوردی از کل ........و تاثیر بر کل .
ما کجائیم ؟؟ هیچ کجا ... کجا ، کجاست !؟ کجای حال ، کجای خاطرات ، کجای انتظار ...ببین مغز ما تصویری از کشش و گریز را ایجاد میکنه میخوای بگو لذت و آرامش و یا بگو درد و رنج .. هیچکدام ! همش بنا بر قرارداد حالی "اکنون"، این مدلیه که داریم تجربه اش میکنیم.
تفسیر کار این مدلیه : یه اکنونی هست آدما میخوان خودشون رو نجات بدن و ضمیر مخرب من را با ضمیر ما تعویض میکنن این نجات بهشون آرامش میده ..یه اکنون هست که  آدما ایثار میکنن و این بهشون آرامش میده .
لذایذ حجابند .. حتی ایثار !!.. یه اکنونی ، روی دنیای 3 بعدی بود به نام غریزه ی  تکثیر ِ خود ( سکس) ، اما حالا تنها امید آرزو آرامش انسانهاست یعنی یه مسئولیت اکنونهای بسیار قدیمی شد ، آرزو اکنون های بعدی ! در اکنونی باشیم که با کل باشی ، نه لذت  هست و نه درد بلکه هیچ است و هر !!

شاید درک مطالب بالا کمی سخت باشه اما میخوام نظرات شما رو بدونم در مورد این گفتمان .

۲۶ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۲۷ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عام

جهت‌گیری‌های شناختی – تمایلِ به تایید

تمایل به تایید ، یکی از جهت‌گیری‌های شناختی  ذهن ماست و پدیده‌ای‌ است روانشناختی. جهت‌گیری‌های شناختی الگوهایی هستند که در قضاوت و استدلال انحراف ایجاد کرده، و به موجب آن‌ها استنتاج در مورد شخص و شرایط دیگر ممکن است در مسیری غیرمنطقی کشیده شود. بنابراین، جهت‌گیری‌های ادراکی گاهی اوقات ممکن است به تحریف ادراکی، قضاوت نادرست، تفسیر غیر منطقی، یا آنچه که به طور گسترده بی خردی نامیده می‌شود، منجر شوند. در این متن و متون بعدی تصمیم داریم مبانی روان‌شناختی، که در نهایت به سیستم رفتاری ما می‌انجامند، را بررسی کنیم.

ادامه مطلب...
۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۵۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عام

لذت ، مساله این است !!!

دیروز خدمت دوستی بودم که پزشک هستش و با توجه به اینکه خیلی مواقع پزشکها ( ونه البته همه ) رو به خاطر اینکه صرفا" دنبال خالی کردن جیب مردم بیچاره هستن بدون اینکه وجدان کاری رو در طبابت مد نظر قرار بدهند قبول ندارم و اعتقاد به بی مایگی جمع کثیری از اونها دارم اما این دوست گرانمایه بسیار بسیار انسان فروتن و توانمندی هم در طب و هم در درک و فهم بسیاری از مصائب و مشکلات مردم عادی و کمک به اونها هستش . به همین خاطر خودم به شخصه بسیار به این انسان توانمند ارادت خاصی دارم .

و اما دیروز به دلایلی برای کمی گپ و گفتگو نزد دوست گرامی ام رفتم که حدود 1 ساعت با توجه به کمبود وقتی که داشت با هم گپ زدیم . اما موضوع صحبت در مورد انسان ها و درک این حقیقت که هدف انسان از زندگی در دنیای مادی چه چیزی میتونه باشه . نظر دوست بنده این بود که صرفا" هدف انسان از زندگی لذت بردن هستش ودر ادامه که توضیح بیشتری خواستم ایشون این طور بیان کردن که تمام اعمال انسانها در نهایت در جهت لذت بردن از مواهبی که در اختیار و در تیررسشان میباشد هست . به عنوان مثال اون کسی که داره کار میکنه تازندگی بهتری داشته باشه از داشتن زندگی بهتر بسیار لذت میبره ، اون کسی که وارد معنویات میشه حتما" از معنویات لذت زیادی میبره و برای اینکه به هدفش برسه ممکنه سالها تلاش کنه تا به اون هدف نهایی یعنی (( لذت )) از هدفی که برایش جذابیت داره برسه . و این مثالها در مورد هر انسانی و هر موضوعی که بخواهید بررسی کنید به طرز خارق العاده ای صادق و ممکن به نظر میرسه . یعنی در نهایت عمده ترین کارهای ما صرفا" برای ارضای این غریزه یعنی لذت بردن از اهداف ، عقاید و هرچیزی که میخواین اسمشو بزارین هستش . این مساله با این که بسیار ساده و در زندگی روزمره به طور مکرر داره هدفگذاری میشه ولی تا به حال بهش فکر نکرده بودم (اینجاست که میگن با آدمای بزرگ نشست و برخواست کنید نه با آدمهای حقیر ) و از دیروز این مکالمه کاملا" جلوی چشمام هستش و دارم در مورد نقاط قوت و ضعفش به شدت فکر میکنم .

اما خوشحال میشم کسانیکه این مطلب رو میخونن نظر خودشون رو در مورد این مکالمه کوتاه اما مهم بیان کنن آیا موافقید یا مخالف و در صورت امکان با ذکر دلیل . با تشکر

۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۵۹ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عام

آنسوی نور

فکر میکنم این شعر خیلی با خواست های درونی من مطابقت داره .

=====================================

چرا میخوای پرواز کنی      پرنده سیاه

قرار نیست تو هیچوقت پرواز کنی

هیچ جایی اونقدر بزرگ نیست که بتونه

همه اشکایی که میریزی رو توی خودش جای بده

چونکه اسم مادرت تنهایی بود و اسم پدرت رنج

تو رو اندوه کوچولو صدا میکردن

چون دیگه هیچوقت دوباره عاشق نمیشی

هیچکس رو نداری که بهش دل ببندی

و هیچکس رو نداری که بهش اهمیت بدی

اگه میتونستی اینو بفهمی عزیزم

که هیچکس تو را نمی خواهد.

پس چرا میخوای پرواز کنی          پرنده سیاه

قرار نیست تو هیچوقت پرواز کنی

۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۰۰ ۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عام

شکرگزاری

۲۱ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۵۱ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عام

لائو تزو

۱۸ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۱۵ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عام

برخورد با فرزند

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۲۶ ۶ نظر