لذت به نظرم عکس رنج هست.. و یک پارادوکس که در مغز تصویری میشه ...القاعات این پارادوکس کشش ها انگیزه ها و امید ها و ترسها و اجتنابات است وکلا" دیزایر را تصویری میکنه اما کجا ؟؟!!! در مغز ..
حالا سئوال اینست که مغز کجاست !...زمان فقط اکنون است ..پس اکنون گذشته  یا  حافظه ....اکنون اکنون یا ادراک ....اکنون اینده یا انتظار....
پس مغز شکلی هوگرافیک از تنظیم خاطرات ما در آن واحد یعنی اکنون  است .. منتها با بازخوردی از کل ........و تاثیر بر کل .
ما کجائیم ؟؟ هیچ کجا ... کجا ، کجاست !؟ کجای حال ، کجای خاطرات ، کجای انتظار ...ببین مغز ما تصویری از کشش و گریز را ایجاد میکنه میخوای بگو لذت و آرامش و یا بگو درد و رنج .. هیچکدام ! همش بنا بر قرارداد حالی "اکنون"، این مدلیه که داریم تجربه اش میکنیم.
تفسیر کار این مدلیه : یه اکنونی هست آدما میخوان خودشون رو نجات بدن و ضمیر مخرب من را با ضمیر ما تعویض میکنن این نجات بهشون آرامش میده ..یه اکنون هست که  آدما ایثار میکنن و این بهشون آرامش میده .
لذایذ حجابند .. حتی ایثار !!.. یه اکنونی ، روی دنیای 3 بعدی بود به نام غریزه ی  تکثیر ِ خود ( سکس) ، اما حالا تنها امید آرزو آرامش انسانهاست یعنی یه مسئولیت اکنونهای بسیار قدیمی شد ، آرزو اکنون های بعدی ! در اکنونی باشیم که با کل باشی ، نه لذت  هست و نه درد بلکه هیچ است و هر !!

شاید درک مطالب بالا کمی سخت باشه اما میخوام نظرات شما رو بدونم در مورد این گفتمان .